سقف خونم طلای ناب****زیر پاهام اسیر سرد
تودست من سیب گلاب*****اما دلم پر از ستم
مثل درختی بی ترکیب******تک شمعمو دادم به کسی
شدم در ختی در کویر*******تنها وخشک یک اسیر
میخوام دیگه رها بشم********ساده وبی ریاح بشم
تا دوسم داشته باشه وبرگرده پیشم...