-
تفلد تفلد تفلدم مبارککککک!
پنجشنبه 10 دیماه سال 1388 11:15
سلااااااااااااااااااااااام تولد تولد تولدم مبارک مبارک مبارک تولدم مباااااااارک! آنا جون! عزیزم! الهیییی 99999999 ساله بشم چشم حسودام پقی از تو کاسه بزنه بیرون! روز تولدم فردا تاسوعا بود اما عیب نداره سال دیگه میترکونم حالشو میبرم. با اجازه دوستان با 16 بای بای کردم چه دخمل خوبین من! به به! ماهم! گلم! عزیزم! عشقم!...
-
من اومدم...!
جمعه 22 آبانماه سال 1388 10:16
سلام من بعد از 159 قرن و اندی تشریف مبارکم رو آوردم! میخوام این دفعه واستون از صدرا بگم. صدرا موجودیست بسی بییییییییییییییییییییییییییب! (سانسور شد ) آخه صدرا من به تو چی بگم؟ هر سری میام از تو بگم هی سانسور میشه! تو نمیخوای درست شی؟!!!! آخه پسر من کی پام پیچ خورد؟؟؟! چرا شایعه درست میکنی؟! ببینم میخوای منو طلاق بدی...
-
برنامه روزانه من
سهشنبه 5 آبانماه سال 1388 14:36
بحا ساعت 6 موبایلم زنگ میزنه. با اعصاب خوردی میپرم روش خاموشش میکنم دوباره بالشت جونمو بغل میکنم و باش میرم ماه عسل! ساعت 6:15 بابام میاد دم در اتاق آنااااااا پاشوووووو! میگم باشه مرسی بعد بلند میشم به صورت منگولی دور و برمو نگاه میکنم یه چشی میبینم که نه انگار بازم خوابم میاد. دوباره با مغز میرم تو بالشتم خوابای رنگی...
-
آخ که چه لذتی داره....
جمعه 1 آبانماه سال 1388 01:31
اولش فکر نمی کردم که دلم رو برده باشه ... یا دلم گول چشای روشنش رو خورده باشه ... اما نه گذشت دیدم دل من دیوونه تر شد ... به تو گفتم دلت از قصه من با خبر شد ... آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن ... رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن ... می دونم دوستم نداری مثل روزای گذشته ... من خودم خوندم تو چشمات یه کسی اونو...
-
تو از کدوم قصه ای (همسفر)
جمعه 1 آبانماه سال 1388 01:16
تو از کدوم قصه ای؟ ***** که خواستنت عادته نبودنت فاجعه ***** بودنت امنیته تو از کدوم سرزمین ***** تو از کدوم هوایی؟ که از قبیله ی من ***** یه آسمون جدایی اهل هر جا که باشی قاصدِ شکفتنی ***** توی بهت و دغدغه ناجی قلب منی پاکی آبی و ابر نه خدا یا شبنمی ***** قد آغوش منی نه زیادی نه کمی منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من...
-
بله....
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1388 21:05
سقف خونم طلای ناب****زیر پاهام اسیر سرد تودست من سیب گلاب*****اما دلم پر از ستم مثل درختی بی ترکیب******تک شمعمو دادم به کسی شدم در ختی در کویر*******تنها وخشک یک اسیر میخوام دیگه رها بشم********ساده وبی ریاح بشم تا دوسم داشته باشه وبرگرده پیشم...
-
آفرینش
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1388 14:35
آفرینش می دونی؟ من... کاغدای خط دارو دوس ندارم دلای زمینی و بی وفا رو دوس ندارم دیدن خورد شدن و شکستنُ دوس ندارم می دونی...؟ هیچ مدله دل بستنُ دوس ندارم وقتی که خدا مارو پست کرد به مقصد زمین روی بسته ها نوشت: دوسِت دارم! فقط همین ! اولش که تک تک مارو بغل کرد و بوسید سفت بغل کرد اونقدَر که: دل تو... به اون رسید بعد دلت...
-
خوشحالم!!!!!!!!
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1388 13:40
خیلی خوشحالم به خاطر آین آنفولانزای خوکی جون کلاس ما رو تعطیل کردن! عشقو حال میکنما! از 19 نفر 17 نفر مریض شدن . یکی هم خوکی جونو گرفته ! منم که بی جنبه دنبال موقعیت میگردم که بپرم بیام نت! از دیشب تا حالا ول نکردم. نمیدونم من از جون این اینترنت بی چاره چی میخوام! تا نکشمش ول کن نیستم! خلاصه خوشحالم. فردا اژدر خان...
-
نامه ی یک پسر به پدرش
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1388 13:31
بخندین فقط! پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند : پدر عزیزم، با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم...
-
فایده مسواک تو اینه ها!
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1388 12:42
بچه ها مسواک بزنین تا اینجوری نشین
-
یه جای تووووووووپ!
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 23:14
دوستان گلم اینجا یه سایت خیلی با حال بتون معرفی میکنم. لذت ببرید: www.daste-bill.yasiblog.com سایتش پایه خندس. از دستش ندین.
-
یه خاطره
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 23:07
اولین مطلب وبمو با یکی از خاطرات دوران راهنماییم شروع میکنم. امیدوارم که خوشتون بیاد. من از اول راهنمایی با 2نفر دوست شدم که خیلی شیطون بودیم هر سه تاییمون. از همون اول اسم خودمونو گزاشتیم مثلث آتش یادمه سوم راهنمایی بودیم و یه روز بود که معلم نداشتیم ما اراذل هم رفتیم تو نماز خونه. یه دونه از اینا هست که شکل موش و...
-
سلام
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 22:02
سلام به دوستان گلم. من آناهیتا هستم. امیدوارم که اینجا بتون خوش بگذره.